تاريخ : چهار شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, | 1:41 | نویسنده : بهنام

1- اگر رد بشی شانس دیگه ای نداری

If you flunk out you won't get a second chance  

2- عصبانیم نکن

 Don't get on my bad side.

۳- خوب گوش بده ( این رو تو مغزت فرو کن ) دیگه نباید او مسئله رو شروع کنی

 Now , get it straight . You shouldn't get started on that again.

۴- دلم برایت می سوزد

I feel sorry for you.

۵- این آخرین پیشنهاد منه ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه.

That's my last offer, take it or leave it.

6- انتظار دارم این مسئله را خیلی جدی بگیری.

 I expect you to take this seriously.

7- اگر نمی خواهیم از پروازمون عقب بمونیم بهتره که الان حرکت کنیم.

We'd better take off now if we don't want to miss our flight.

8- بهتره تصمیمتو بگیری .

ِYou'd better make up your mind.

9- فقط ایندفعه رو بهت اجازه میدهم ، بار دیگه نه.

I let you have it this time, but not anymore.

10- تو دخالت نكن (اين به تو ارتباطي نداره )

Keep out of this - This is not your bussiness - Don't try to get involved.

11- همون قدر كه به تو ارتباط داره به من هم داره .

It's just as much my bussiness as yours.

12- اگر روي اون نون را نپوشاني زود خشك مي شود.

If you don't cover that bread, it will soon dry out.

13- صبرم داره تموم مي شه .

My patience is running out.

14 - با اون كاري نداشته باش .

Don't mess with him.

 

 



تاريخ : دو شنبه 16 خرداد 1390برچسب:, | 2:1 | نویسنده : بهنام

1- این قدر به اون ماشین ور نرو

1- Stop missing around with that car.


2- شما دو تا بس کنید (از دعوا سر و صدا و ...) نمی بینید دارم کار می کنم.

2- Knock it off you two. Don't you see I'm working.

لغات:

knock off (something): to stop working and go somewhere else بس کردن سراغ کار دیگری رفتن


۳- اون فقط داره از شما سو ء استفاده میکنه.

3- He is just using you.

لغات:

to use: to make someone do something for you in order to get something you want سو ء استفاده کردن (یکی از معانی آن ) و معنای دیگر آن همان استفاده کردن است که اینجا مراد نیست


۴- درست ازش استفاده کن (ازش بد استفاده نکن).

4- Don't misuse it.


۵- این ممکنه باعث دردسرت بشه.

5- This might get you into trouble.


۶- تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟

6- Are you getting into trouble at school lately?


۷- سیستم الکتریکی ایراد (عیب) داره.

7- There must be a flaw in the electrical system.


۸- اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن.

8- Don't touch it if you think it's got an electrical fault.




ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 11 دی 1389برچسب:, | 16:54 | نویسنده : بهنام

آنچه مي خواني، نوشته اي دلپذير است، امّا كوتاه. از آن بهره مند گرد! تنها چيزي كه از تو ستانده مي شود لحظاتي است براي خواندن؛ و انديشيدن به آن چه خوانده اي.

 

This is a nice reading, but short. Enjoy! All it takes is a few seconds to read and think over.

 

1.  Take into account that great love and great achievements involve great risk.

1- بر اين باور باش كه عشق و دستاوردهاي عظيم، در برگيرنده مخاطرات بزرگ است.

2.  When you lose, don’t lose the lesson.

2- آنگاه كه مي بازي، از باختت درس بگير.

 

3.  Follow the three R’s:

Ø     Respect for self,

Ø     Respect for others and

Ø     Responsibility for all your actions

 

3- سه اصل را دنبال كن:

•         محترم داشتن خود

•         محترم داشتن ديگران

•         جوابگو بودن در قبال تمام كنش هاي خود

 

4. Remember that not getting what you want is sometimes a

wonderful stroke of luck.

4- به ياد داشته باش، دست نيافتن به آنچه مي خواهی گاهي از اقبال بيدار تو سرچشمه مي گيرد.

 

5. Learn the rules so you know how to break them properly.

5- قواعد را فرا گير تا به چگونگي شكستن آن ها به گونه اي شايسته، آگاه باشي.

 

6. Don’t let a little dispute injure a great relationship.

6- نگذار ستيزه اي خُرد بر ارتباطي پرقدرت، خللي وارد سازد.

 



تاريخ : چهار شنبه 11 اسفند 1386برچسب:, | 16:49 | نویسنده : بهنام

Close your eyes to something

 

 

معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن

 

 

Button one's lips

 

 

معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن!

 

 

Get something off one's chest

 

 

 

معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن

 

 

 

Get up on the wrong side of the bed

 

 

معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن

 

 

Give someone the cold shoulder

 

 

معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!

 

 

Stand on one's own two feet

 

 

معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن

 

 

Open a can of worms

 

 

معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن

 

 

Scrape the bottom of the barrel

 

 

معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن

 

 

Two heads are better than one

 

 

معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است

 

 

Keep something under one's hat

 

 

 

معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن

 

 

 

A bad vessel is seldom broken

 

 

 

معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت می‌شکند

 

 

 

White lie

 

 

 

معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, | 16:43 | نویسنده : بهنام

 

So often when we say, "I love you," we say it with a huge "I" and a little "you".

 

(Anthony)

 

اغلب در بیان جمله "من تو را دوست دارم" بر "منی" کلان و "تویی" خرد تاکید داریم.

 

 

 

 

 

Geniuses are the luckiest of mortals because what they must do is the same as what they most want to do.

 

(W.H.Auden)

 

نوابغ خوش اقبال ترین انسانها هستند چرا که آنچه از آنان انتظار انجامش می رود همان کاری است که شیفته انجام آنند.

 

 

 

We must travel in the direction of our fear.

 

(John Berryman)

 

باید در جهت ترسمان سفر کنیم.

 

 

 

Those have most power to hurt us, that we love.

 

(Francis Beaumont)

 

کسانی که به آنها عشق می ورزیم از بیشترین قدرت برای آذردن ما برخوردارند.

 

 

 

The advantage of a bad memory is that one enjoys several times the same good thing for the first time.

 

(Friendrich Nietzsche)

 

مزیت یک حافظه بد در آنست که می توان چندین بار از یک چیز خوب برای نخستین بار لذت برد.


 

A joke is an epigram on the death of a feeling.

 

(Friendrich Nietzsche)

 

لطیفه، طنزی است که به مناسبت مرگ یک احساس گفته می شود.

 

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 9 شهريور 1388برچسب:, | 16:42 | نویسنده : بهنام

 

 

Easy is to think bad of others
Difficult is to give them the benefit of the doubt...

 

 


فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است.
رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است.

 

 

Easy is to receive
Difficult is to give

 

 


دریافت کردن آسان است.
اهدا کردن مشکل است.

 

 

Easy to read this
Difficult to follow

 

 


خوندن این متن آسان است .
ولی پیگیری آن مشکل است.

 

 

Easy is keep the friendship with words

Difficult is to keep it with meanings

 

 


حفظ دوستی با کلمات آسان است .
حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است .

 

_آخرین قسمت های متن  آسان ......مشکل.
خلاصه....خوندن وبلاگ آسان است ولی نظر دادن مشکل است !


 



تاريخ : چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, | 16:40 | نویسنده : بهنام

 


کلماتی برای شادی

 

Words On Joy

 

 

راز آینده در اکنون است.

 

 

آینده را فراموش کن و هر روز زندگی ات را

 

 

با تعالیم شرع مقدس و اعتماد به لطف پروردگار به فرزندانش بزی.

 

 

                                                   قسمتی از کتاب کیمیاگر

 

 

.The secret of Future is in now

 

 

Forget the future and begin your day

 

 

.live with Holy religious teaching and Trust your God

 

 

Part of the book The Alchemist

 




تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1390برچسب:, | 16:39 | نویسنده : بهنام

 

 

 

Praying To God

 

A man was praying to God.

مردی داشت دعا می کرد

He said, “God 

او گفت خدا؟

God responded, "Yes?”

خدا جواب داد: بله

And the guy said, “Can I ask A question?”

و مرد پرسید: می تونم یه سوال بپرسم؟

“Go right ahead”. God said.

خدا جواب داد: بفرما

“God, what is a million years to you?”

 خدایا، یک میلیون سال در نظرت چقدره؟

God said, “A million years to me is only a second.”

خدا گفت: یک میلیون سال در نظر من یک ثانیه است.

The man wonderer.

مرد شگفت زده شد.

Then he asked, “God, what is a million dollars worth to you?”

بعد پرسید: خدایا یک میلیون دلار در نظرت چقدره؟

God said, “A million dollars to me is a penny.”

خدا جواب داد: یک میلیون دلار به نظرم یک پنی است.

So the man said, “God  can I have a penny?”

پس مرد گفت: خدایا آیا میتونم یک پنی داشته باشم؟

And God cheerfully said,

و خدا با خوشرویی گفت:

“Sure!..... Just wait a second.”

حتما ، فقط یک ثانیه صبر کم!....


 



صفحه قبل 1 صفحه بعد
  • شکوفه بهاری
  • شرم